ضرورت ها و دقایق زمان


ضرورت ها و دقایق زمان

تحلیلی کوتاه برشعر«زیزه کم مو»ی اصغرامیرزاده واجارگاهی

اشاره :

نقدی را که مشاهده می فرمایید برگرفته از بین مقالات

 تازه انتشار یافته ی فصلنامه آوای املش می باشد:

شعر اقوام می تواند دوام قومی باشد به گونه ای که بازگو کننده ی تاریخ و روایت گر جوهره ی زبانی که با گویش های آن درگیر است و مسایل انسانی پیرامون خود را با فولکلور و فرهنگ عامه دنبال کند. نظیر شعر «زیزه کم مو»ی اصغرامیرزاده واجارگاه ـ شاعر نام آشنای گیلانی همانند آثاردیگر وی از قبیل منظومه ی گیلکی «عاروس و دامات سنگ سیا بُبُن» و منظومه ی «آزا دار نقل» و...که نشأت گرفته از طبیعت است . مخصوصن آنهایی که با خطه ی شمال ایران آشنایی دارند ، خاصه  روستا را می شناسند ، تراژدی برف و جنگ و جدال پرندگان برای یافتن آذوقه و سر پناه ، به وضوح دیده اند که بارزترین آنها مانور زیگزالی پرنده سینه سرخ است که  در پای پرچین ها می نشیند. گاه صدها متر مسیر یک پرچین را جستجومی کند و بی محابا در قاب فعالیت روزمره گی از سایر پرندگان پیشتاز تر است . تا جایی که اغلب در دیدرس همه قرار می گیرد و با جست و خیزهای پی در پی جلب نظر می کند .

شعر «زیزه کم مو» شعر نسبتن بلندی است ، ما بخش هایی از آن را ملاک قرار داده ایم تا روایت مان را تکمیل نماید و از این رو دو روی سکه ی شعر بایستی با توجه ی خاص ملاحظه شود . چرا که خود حاوی ضرب المثل های جالب توجه است و هم ایهام و استعاراتی را با خود حمل می کند. شاعر با زبان سینه سرخ به جنگ سیستم زندگی ارباب رعیتی و فئودالی رفته است ، بی آنکه خود را در دید رس این و آن  قرار دهد، این پرنده ی کوچک  است که ماشه قلمش را می چکاند و با طرح کلیله و دمنه ای ، قصه روایت می شود.

شعر سینه سرخ از نظر جایگاه اجتماعی در پستوی مراودات قرار دارد.اما از نظر تفکرات و ریز نقشی اش ـ با وجود زیرکی و ذکاوتی که به همراه دارد، خود را در جایگاه رفیع اجتماعی قرار می دهد.کما اینکه با مخاطب قرار دادن «پدرآبیا» که پرنده ای شبگرد و از نظر جثه چندین برابر سینه سرخ است ، نشان دهنده خود بزرگ بینی که از اساس ناهمگون هستند. اما سینه سرخ به دنبال اثبات هویت و جایگاه اجتماعی خویش است .

سوای کار دغل بازی و حیله گری سینه سرخ و مجادله و روایت وی از جسم خویش در زمان آزادی و در بند نبودن و ابعاد دیگرآن ـ در دام بودن و ادعای عجز و ناتوانی ، خواننده را به تأمل وا می دارد که چه رمز و رازی در این قضایا نهفته و این درس حکمت در چیست ؟

درسی که می توان از روایت سینه سرخ آموخت این است که در برابر حوادث و ناملایمات نباید زانوی غم در بغل  گرفت و نظار گر معجزه ماند. بلکه در برابر ناملایمات اجتماعی و روز مرگی همواره در تلاش بود. امیر زاده به این امر به نیکی واقف است و به وضوح لمس نموده که در محیط روستایی خاصه در فصل زمستان و روزهای برفی ، برخی نارسایی ها را باید دید و هم چنین دریافته که برای بیان احساسات اجتماعی می تواند با زبان سینه سرخ اجتماع پیرامون خود را موعظه نماید.چرا که در تمثیل مناقشه نیست و این تمثیل می تواند حاوی ملاحظاتی باشد که برای دریافت آن باید نظاره گر باز خوردش هم بود.با این تفاسیر کوتاه ، به بخش هایی از شعر زیر می پردازیم :

«وَختی ک˘ گیر دُنوبوم ـ دامُان˘ مِئن ، دارَ توکله نیشته بوم

قُرماشه قُرماشه می هوا شونه  

هر کس˘ یَنم گونم ، می راُن هفت˘ قاطر، اونَنی جوفت˘ قاطر کَشِه مِئنه

اما وَختی گیر˘ دُبوم، وَر دَکَه تَله بَشوم ، بُگو تَه گَب˘ هَمَا یَادَا کونم

هار دوچومِی داز بَزَه رَز موسُان آو کَلَه نم»

(تا زمانی که در دامی اسیر و گرفتار نشده باشم ،در میان جنگل بر بالای درختان نشسته باشم رجز خوانی های من گوش فلک را کر می کند.به هر کس می رسم ، می گویم که هفت قاطر بارکش قادر به کشیدن یک ران من نیست.اما زمانی که در دامی اسیر و گرفتار می شوم ، تمام حرف ها و رجز خوانی ها را به دست فراموشی می سپرم ـ از چشمانم همچون پیچک مو که در فصل بهار با داس زخمی شده باشد ، اشک می ریزم)

شعرهمانند ضرب المثل خاص یک منطقه ی جغرافیایی گیلان نیست. در تالش به صورت زیر روایت می شود . وقتی که پرنده سینه سرخ «زیزاZiza» هنوز در دامی گرفتار نشده باشد ، زیر پرچین ها غالبن نزدیکی های خانه ها چهچه می زند:

«وزیمه وُ پی Vazima vo Pi (سراسر جثه ام دنبه است و پی. چاق و چله ام).»اما همین که گرفتار دام می شود با عجز و لابه می گوید:

«خاشیمه و پوست Xāšima vo Post (استخوان هستم و پوست . استخوانی بیش نیستم).»

از منظر ریخت شناسی اجتماعی مضمون سینه سرخ می تواند برای ما آینه ی عبرتی باشد در قاب زندگی. تمثیلی که ، شیوه ی زندگی کردن را می آموزد و تحت هر شرایطی باید مبارزه نمود . چه در زمانی که در آزادی کامل بسر می بریم و چه آن زمانی که در بند و دامی گرفتار می شویم.

قبلن در همین  زمینه در طی مقاله ای آورده بودم :«ادبيات اقوام از درون شکل می گیرد و فرایند نو آوری ها از مدار جغرافیا و منطقه خارج و با ظهور و بروز درکنار ادبیات معاصر و اقوام پیرامون آن معرفی می گردد . بر همین اساس پالايش نظریه‌های بروز، می‌تواند در خصوص هسته‌ی اصلي هويت و اصالت فرهنگ مؤثر افتد . چراکه شعر بیان احساسات است و شاعربا توجه به موقعیت و پیرامونی كه در آن زندگی می‌كند ، احساساتش را نسبت به فرهنگ و ادبیات بیان می‌کند.از طرفی شعر بومي نیز بیان‌گر همین مؤلفه است.»

ناگفته نگذاریم شیرکوبیکس شاعر نام آور کُرد در این باره می گوید:

«اگر طبیعت را از شعر من بگیرند ، دیگر چیزی جز یک مشت کلمه باقی نمی ماند. اما کوشش من حرکت به سوی شرایطی تازه تر از طبیعت است . و این قصیده ی نو ، طبیعت ، روح و خون و جان کلام است . بدون حضور طبیعت ، شعر من می میرد و حقیقت هم همین است : تمام شاعرانی که در طبیعت بکر و جامعه باز روستائی زاده شده و لااقل دوران رشد خود را در این فضا طی کرده اند ، بدون بازگشت به طبیعت ، قادر به خلاقیت نخواهند بود . زلالی، صمیمیت و انقلاب ،خصلت پرورش یافتگان دامن مادری به نام طبیعت است.»

«او روزُانی ک˘ هوا تورا بونه ، زَنش زَنه،

گَل˘ گوش˘ تی قشنگ نَرماکونه  

خو سیویت چادُر˘ ای دَشت˘ همَه جا وَارگننه ، بدَ حرف˘ . مر ببخشا.

دوز خُانه بَرجه نُشو، سک خو نال جیر نُشو

پیچه کَلچال˘ کَشَه گیر˘ه خُوسه ، دامُان مِئن مر ینی»

(آن روزهایی که سوز سرما بیداد می کند ، و حسابی سرو گوش تو را مالش می دهد و برف همه جا را در سیطره و پوشش خود می گیرد، با عرض پوزش: دزد از خانه اش بیرون نمی زندـ سگ از جای گرمش خارج نمی شود ، گربه از ترس سرما در پشت اجاق آتش جا خوش کرده و می خوابد ـ در میان جنگل مرا می بینی .)

در طرح طبقه بندی اجتماعی در هر دو مورد ، تلاش و مبارزه  را باید بکار گرفت ، حتا در طوفانی ترین شرایط جوی (برای پرندگان) خود را وفق دادن با شرایط موجود آماده نمودن است .

«نه تی راس بال ـ نه تی چُب بال مو هیسم

نه تی دوش˘ سَر˘ کولبار˘ موهیسم

خو خُانَه نیشتَم خو کاسَه وَالیسم ، دِ نُکو ـ مو ـ کی ـ هیسم؟»

(به هر حال هر چه هستم مزاحمتی برای کسی ندارم .در خانه خویش می زیم و روزی خویش را می خورم .دیگر از ایل وتبار من نپرس.)

استقلال فکری ، خودکفایی اجتماعی گاه همراه با شکسته نفسی وفروتنی و خاکساری از دیگر درس هایی است که در روایت سینه سرخ می توان آموخت و منزلت اجتماعی و هویت فردی و شخصیت بارزی هرچند ایده آلیستی ، از آن برداشت می شود . اما اوج شگفتی در میان عجزو لابه و فراموشی هویت و یا بعضن سهل انگاری در بازگو کردن مراودات اجتماعی ، ابراز سلطانی و سلطه گری و از خود بزرگی بینی ست که آمده است:

«مو هو نم ک شیر یال وَابینم فَک چاکونم

بوز˘ مِو ریسم بِه دُان تاب می خُانَه تَک چاکونم

نه کس˘ قرض˘ دَرم نَه کس˘ ترس»

(من همان کسی هستم که از یال شیر ژیان می چینم  و برای خودم آشیانه درست می کنم .از موهای بز که تافته ام برای خودم تاب درست می کنم .نه زیردین کسی هستم و نه ترسی از کسی دارم )

اوج گیری در بیان روایت و مبارزه با سلطه و خود را مبارز جلوه دادن و به جنگ سلطه واستعمار رفتن و تصرف مجازی حریم قدرت و اعتماد به نفس قوی داشتن مقطعی از روز شمار تاریخی که فراوان شاهدش بوده ایم که همان مبارزه با فئودالیسم و خیزش های روستایی و بروز انقلابات ، نبوغ شاعر را به اثبات می رساند که از زبان سینه سرخ روایت هایی را بازگو می کند.اینجاست که داستان عمومیت پیدا می کند ومی تواند چند وجهی باشد .

اقتدار ، خرد گرایی ، اعتماد به نفس ، زیر سلطه نرفتن ، استقلال فکری ، بیان رهبریت یک تفکر موجه از زبان کوچکترین عضو یک اجتماع مورد نظر ،سراسر می تواند الگوی اجتماعی ،تاریخی و سیاسی باشد و در ادامه ی این نوع نگریستن ها:

«می کَله سبز˘ قورمه عَطر˘ کونَه، دُنبَه چون کُون پَسَه ر˘ ـ نِهَ ـ نوخُورم

تو خَه نی مرهَ ای را دَرا کونی ، ای گبِه کوُنِه جی مر بوراکونی . اَی براَرِه»

(کلۀ من بوی قورمه سبزی می دهد . دنبه گوسفند را چون در قسمت عقب بدن گوسفند واقع شده است نمی خورم (= اصطلاحاً ، ادعای زیادی دارم )تو می خواهی مرا از این راه بدر کنی و از رو ببری ای برادر!)

اتکای به اندیشه ی خود و سرخوردگی از وابستگی به غیر که همان پذیرفتن استعمار و استثمار و به زبان ساده پذیرفتن رعیتی باشد در این روایت شعرگونه محال ممکن به نظر می آید.

شاعر با توجه به اینکه متولد دهه ی سی می باشد  تا دهه ی پنجاه بخش اعظم مسایل اجتماعی ، سیاسی و تاریخی را لمس نموده ، ضمن اینکه فرهنگی ست و بطور کل همگام با فرهنگ ـ توانسته این روایت و تمثیل را به گونه ای دلخواه فُرم دهد . اگر چه خود معتقد است :« فرم و قالب و مسیر حرکت شعر گونگی اش تا به انتها ، طرحی از قبل آماده و پیش ساخته نبوده بلکه احساس می کنم خودش ، خودش را بر من تحمیل کرده و مرا به دنبال خودش کشانده است . بار پیامش هم ـ البته اگر ارزشش را داشته باشد ـ با تمسک به ضرب المثل : «فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه» مبین ظلم ستیزی ـ  مقاوم و استوار بر پای خویش ایستادن و بخود متکی بودن و زیر بار ظلم و استثمار نرفتن و در پایان هم دعوت به وحدت و یگانگی است .»

به همین لحاظ پایان بندی شعر در واقع ختم کلام به وصایا و توصیه ها و وحدت کلام می انجامد و فتواهای هدایت گونه ای که سینه سرخ راوی ـ شاعر توصیف کننده ی آن است :

«مو مگر او اَدمُانی بَتَرم ، ادمُانی ک˘ بلا نسبتَ تو ،

بلا نسبت ، بلا نسبت ، رو ـ به ـ دیفار گوترم ، رو ـ به ـ او ـ زردلوپ˘ مار گوترم ،

اوشانی ک˘ گوش˘ کِون˘ به چیگال زرجُه واسِن

خودَر˘ شنالا گودَه ن ، بی مالا تی ماله جی خیک بُگودَه ن،  

گَردَن˘ الوار دره˘ ، شانَه تخته اَزا چن کولبار˘ در˘،

تا یَته پولدار˘ یینن اون˘ ور دوم کوتنن،

مثل˘ زولو فقیره˘ خون˘ خُورَن ، رَخت˘ کَنن.

یَه طرف شون ورگ˘ همرا گوسند˘ دوزن ـ بورَن

یِه طرف شون گالش˘ وَر وَر هیسن ، شول زَنن ، گوره کونن.

مو اوشُانِی بَتَّرم.» 

(مگر من از آدم هایی که بلانسبت شما ، رو به دیوار می گویم ، به مارهای بیابان می گویم خودشان را رنگ کرده اند ، همچون شغال پنهان کاری می کنند ، از مال من و تو شکم گُنده کرده و گردن کلفت کرده و جان گرفته اند. آدم هایی که پیش ثروتمندان از خدا بی خبر ، دُم می جنبانند و مثل زالو ، خون و چرک فقرا را می مکندـبا چوپان هی هی می کنند ، ولی با گرگ در دزدیدن گوسفندان همراه می شوند ، بدترم .)

سینه سرخ در قالب سخن گو در اجرای خود ایستادگی ، ظلم ستیزی دیگران را توصیه می کند که خود به راحتی دارد می بیند  و شاعر نیز به این امر اشراف کامل دارد و با محتوای فرهنگ عامه و فولک ، زیبایی خاصی به کار بخشیده است. روی هم رفته شعر «زیزه کم مو» شعر بسیار زیبا و دل پذیر با محتوای کلاسیک و با قاب مدرن می تواند الگوی خوبی برای منظومه های بلند محلی باشد که امیر زاده با چیره دستی تمام سوژه ی مورد نظر را به تکامل رسانده است و باید گفت یکی از درخشان ترین شعرهای بلند شرق گیلان در زبان گیلکی است .

 

 

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: